احساس میکنم کارما احاطم کرده ، حس میکنم هر چیزی درپورد کسی حتی توی ذهنم میگم خدا تست صبرشم ازم میگیره ازم ینی حتی اگه ناخواسته کسیو تو ذهنم قصاوت کنم خدا کفشای اون طرف و میاره پای من میکنه میگه بیا باهاش راه برو ببینم تو با این کفشا چطوری
تا الان فکر میکردم حمله ی عصبی مسخره بازیه ولی من واقعا دچارشم الان ک نصفه شبه من واقعا نمیتونم نفس بکشم گریم گرفته رو ضربان قلبم نا منظمه و این موضوع یهو برام پیش اومد
چند وقته ک مدام استرس دارم یا خوابم یا تو گوشیم اروم و قرار ندارم وقتی تنها و تو گوشی نیستم مدام پام یا دستمو تکون میدم اصلا حال و روزه خوبی ندارم و نمیتونم و نمیخوام در موردش با کسی صحبت کنم چون کسی درکم نمیکنه
+ نوشته شده در شنبه چهارم اسفند ۱۴۰۳ ساعت 2:57 توسط FH
|