میانگرایی
نمیدونم چجوریه این دنیای میانگرایی ک هم دوستزداری روابط اجتماعیه فعال داشته باشی ولی وقتی ارتباط میگیری با جمع گاهی احساس پشیمونی بت دست میده از اینکه چرا این همه نزدیکشون شدی اینکه با ی اشتباه گاهی عمیقا حسه بد بودن بم دست میده رو دوست ندارم
خوب مگه بقیه اشتباه نمیکنن؟ ینی اونا هم اینطورن؟ همین حس بهشون دست میده؟ اصلا احساس میکنم ک فقط خونوادم دوستم دارن و اونی ک قراره بشه عضوی از خونوادم
همیشه توی دوران مدرسم ،محیط کارم،دانشگاه نظرگ جلب اونایی میشد که خیلی خیلی زیاد دوست داشته میشدن و روابط خیلی نزدیکی با دوستاشون داشتن ،گاهی خودمو ک باهاشون مقایسه میکنم این سوال پیش میاد ک مگه من زشتم؟ یا بد اخلاقم؟ یا ضعیفم؟ دقیقا نمیدونم اما حسی ک از ادمای اطرافم بعد از نزدیک شدن بهشون میگیرم رو اصلا دوست ندارم و امیدوارم هیچ کسه دیگه ای دچار این حس نشه .