حقیقتا ادمایی ک اطرافمونن همونایین ک مسیر مارو به همون سو میکشونن اما بازم این وسط پای خودمونم گیره، چرا؟ چون تا خودمون نخوایم مسیرمون تغییر نمیکناین قضیه درسی بود ک من از ی گوشه از زندگیم گرفتم

تموم حرفا و چیزایی ک الان دارم میرسم بهش و یه بار مامان بهم گفته بود در مورد همشون برام حدود گذاشته بود و منه سرکش تخس تر از این حرفا بودم ک حرف یکی دیگرو بخونم ،

بازم من ،من بودن خودم رو پیش بردم و در نهایت تنها کسی ک اسیب دید خودم بودم اما سنگی ک این سری خورد ب سرم حیلی دردناکه و احتمال داره دردش تا مدت ها توی سرم بمونه و خوب نشه

دقیقا نمیدونم این پیش امد ها منو ب پافشاری روی انتخابم دعوت میکنه یا رها کردنش؟ این بار دیگه تنهایی به نمیدونم نرسیدیم

هردومون روی نقطه ی نمیدونم هستیم و از خدامیخوام یه نشونه ی دیگه از خودش برامون بفرسته ❤️